بمعنی زمین پیمای است که مساح و مسافر باشد. (برهان). کنایه از مسافر و سیاح. (انجمن آرا). مساح. سیاح. مسافر. (ناظم الاطباء). رجوع به زمین پیمای شود
بمعنی زمین پیمای است که مساح و مسافر باشد. (برهان). کنایه از مسافر و سیاح. (انجمن آرا). مساح. سیاح. مسافر. (ناظم الاطباء). رجوع به زمین پیمای شود